تعاونی مرزنشینان

اخبار تعاونیهای مرزنشین کشور

تعاونی مرزنشینان

اخبار تعاونیهای مرزنشین کشور

تعاونی مرزنشینان
بایگانی
نویسندگان

اینجا آب طعمِ بدبختی و مرگ می‌دهد

يكشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۲۴ ب.ظ

روایت خبرگزاری ایلنا از رقص فقر در روستاهای جنوب کرمان؛ اینجا آب طعمِ بدبختی و مرگ می‌دهد

مردم روستاهای جنوب کرمان از پیر و جوان و کودک با واژه بدبختی خو گرفته اند و این کلمه در جان و فکر و باورشان رسوخ کرده و بارها و بارها آن را در وصف خود تکرار می کنند. ای کاش مسئولان اوج محرومیت و استیصال این هموطنانمان را در لابه لای کلماتشان می شنیدند و باور می کردند.

با سلام و ارزه خستـه نباشیــد من حمیـــد .... هستــم و هیــچ

بودجه ای برای رفتنبه مدرسه ندارم و دندانهایم خراب هستند

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا، حمید ۱۱ساله این نامه را بدون هیچ خطابی می نویسد به این امید که آدم بزرگ هایی که به گمان او مهم اند و با وانت های سفید و سنگین از راه دور به روستای دورافتاده اش آمده اند به او کمک کنند، آخر گفته اند؛ این مسافران از تهران آمده اند، همانجا که بزرگترهای روستا می گویند؛ پایتخت کشور است و همه مسئولان و آدم مهم ها در آنجا زندگی می کنند. پسرک آنقدر دندانش درد می کند و آنقدر آرزوی درس خواندن در مدرسه را دارد که جدا از افراد خانواده اش نامه ای می نویسد تا مسافران مثلا مهم برای مسئولان و آدم های خیلی مهم کشور ببرند تا شاید کسی درد دندان هایش که تمام وجودش را اسیر رنجی افسار گسیخته می کند؛ التیام بخشد. پسرک دمپایی هایی پاره اش را به پا می کند و به سمت ماشین ها که نم نمک روستا را ترک می کنند می دود، به نفس نفس می افتد؛ لباس های کهنه و نازکش او را در برابر سرما حفظ نمی کنند، سنگ های کف روستا را زیرپایش احساس می کند، کف پایش از درد ذوق ذوق می کند، اما باید نامه را به مسافران بدهد تا آدم های مهم از درد دندانش باخبر شوند، پس سرعتش را بیشتر می کند تا به یکی از ماشین ها می رسد و نامه را به دست یکی از همین مسافران که با تعجب و تاسف اطراف را نگاه می کند؛ می دهد. حمید، امیدوار است که این مسافران برای او، خانواده و دوستانش سبد سبد معجزه بیاورند، هر چه باشد آنها در شهری زندگی می کنند که آدم های خیلی مهم و مسئول در آنجا ساکن اند....



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۰۱
روح الله علی بیگی