تعاونی مرزنشینان

اخبار تعاونیهای مرزنشین کشور

تعاونی مرزنشینان

اخبار تعاونیهای مرزنشین کشور

تعاونی مرزنشینان
بایگانی
نویسندگان

داستانی تلخ به روایت ناصر معظمی

يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۱ ب.ظ

داستانی تلخ از فقر و محرومیت مرزنشینان به روایت آقای ناصر معظمی به نمایندگی از مردم مغان گرمی 


این ماجرا را امام جمعه محترم مرزنشین گرمی برای آقای استاندار بیان فرمودند 

امام جمعه محترم مرزنشین گرمی می‌فرمودند:

زنی وارد دفترم شد و گفت : بچه‌ام یک هفته بود مریض بود و از بس که پول دکتر نداشتیم بعد از یک هفته زجه و ناله فوت کرده و دو روز است جسدش در خانه مانده و الان هم پول کفن نداریم خواهش می‌کنم به خاطر خدا حداقل کفن و دفنش بکنید . من باور نکردم رفتم منزلشان و دیدم وضعیت اسفناک‌تر از آن چیزی است که تعریف می‌کردند و این خانواده یک هفته است که نان خالی هم برای خوردن نداشته‌اند و از نان خشکی که همسایه‌ها بیرون می‌گذاشتند استفاده می‌کرد ند....

( برگرفته از بخشی از نامه آقای ناصر معظمی به آقای توکلی نماینده مردم تهران در بحث مناطق آزاد )


*****

زیر خط فقـــر تو نان و پنیــری خـــــورده ای؟

کودکت را دست خالی سوی دکتر برده ای؟

زیر خط فقــر در سرمــــــا شبی خوابیده ای؟

دست پینه بستـــــه یک کارگـــر را دیده ای؟

زیر خط فقــر از درمانده گی خنــــدیــده ای؟

با شکست عزت نفست، مـدام جنگیـده ای؟

زیر خط فقر در سطل زبالــــه گشتــــــه ای؟

با خجـالت و نداری سوی خـــانه رفتــــه ای؟

زیر خط فقــــــر با فقر تفکــــــــر ساختــــی؟

زیر دست قلــــــدران زندگـی ات را باختـــی؟

مستاجـر بودی درون دخمه ای سرد و نمور؟

مادرت را دیـده ای که از دیابت گشتــه کـور؟

زیر خط فقــــــر اینجا صف کشیدند مردمـــان

هـــــی اضافه می شود جمعیت محتاج نــان

زیر خط فقر امشب کودکی جــان می دهــد

درد و رنجش را مـرگ پـــایـــان مـــــی دهد



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۳۱
روح الله علی بیگی